درباره کتاب :
قسمتی از داستان:
“امیر” اسم خانه را گذاشته بود: “محنت آباد”! خانه با آن حیاط بزرگ قدیمی که دیر کهنه و نیمه فرو ریخته ای را به یاد می آورد, با آن درخت های چنار بزرگسال که ریشه در دل زمین داشت و آب از اعماق زمین می جست و بر شاخه هایش کلاغ های سیاه سینه خاکستری در تمام فصول سال خانه کرده بودند و علف های هرزه خودرو که یکسره تمامی بستر حیاط را پوشانده بود، با آن دیوارهای کاهگلی که تابستان های داغ کویر تشنه و با سینه شیار خورده مزرعه ای عطش ناک را در خاطر زنده میکرد، چنان می نمود که به طرزی غریب با دنیا بیگانه ست…
- دانلود کتاب با لینک مستقیم
- تعداد صفحات : ۲۴۸
- حجم فایل : ۱٫۶۲مگابایت
- ناشر :
- سال انتشار :
- بازنشر: بوکیها دات کام