برای دانلود روی لینک دانلود راست کلیک کرده و ذخیره و یا بارگیری پیوند را بزنید

دانلود کتاب شاید باور نکنید نوشته عمران صلاحی

کتاب شاید باور نکنید عمران صلاحی

قسمتی از متن :

گلباز گفت: بعضی چیزها که خیلی برای آدم عزیز است ،مثل جواهر نایابی است که آدم می ترسد دست این و آن بیفتد.آدم دوست دارد خودش در خلوت ،در صندوقچه را باز کند ،آن را نگاه کند ، لمس کند و دوباره همان جا مخفی کند. بعضی از تخیلات ،شیشه عمر آدمیزاد است. اگر بشکند ،آدم می میرد.


راستی که خواب دیدن چه چیز خوبی است. به شرط این که آدم بتواند بخوابد. شنیده ام ژاپنی ها قرص هایی اختراع کرده انتد که آدم می توند با خوردن یکی از آن ها بخوابد و هر خوابی را که دلش می خواهد ببیند. مثلا قرص هایی ساخته اند که قرار است صادر کنند به بعضی از کشورهای جهان سوم. مردم این کشورها می توانند با خوردن یکی از این قرص ها بخوابند و خواب نان ببینند. خود این قرص ها انواع و اقسام دارد. با بعضی ها نان بربری می بینند، با بعضی ها نان لواش و با بعضی ها نان سنگک. اسم این قرص ها را هم گذاشته اند قرص نان. مثلا می روی دواخانه می گویی آقا ده تا قرص تافتون می خواهم. قیمت قرص ها هم فرق می کند. با قرص های ارزان قیمت می شود قفقط خواب نان بیات و کپک زده دید و با قرص های گران قیمت خواب نان خامه ای. یک نوع قرص هم ساخته اند برای آدم های عزب. چه مرد و چه زن. مردها می توانند با خوردن یک قرص، خواب سوفیا لورن را در زمان جوانی ببینند. زن ها هم می توانند با خوردن یک قرص، خواب آلن دلون را در زمان جوانی ببینند. روی بسته این قرص ها نوشته اند: ویژه بانوان
در بعضی از شهرها آقایان هم از این قرص ها مصرف می کنند. بعضی از کارخانه ها قرص های تقلبی ساخته اند که در مصرف آن ها باید احتیاط کرد. مثلا می روی قرص سوفیا لورن می خری و شب یکدفعه خواب مادر فولادزره می بینی. این قرص ها طبق استاندارد ساخته نشده. سعی کنید از قرص هایی که مارک معتبر دارند استفاده کنید.
قرص هایی هم ساخته اند برای مردم کشورهایی که مدام در حال جنگند. با خوردن این قرص ها مردم آن کشورها می توانند با آرامش بخوابند و خواب صلح ببینند. شنیده ام تاجر ها و متحرکها با ورود این قبیل قرص ها به کشورشان مخالفت کرده اند. این قرص ها چنان خاصیتی دارند که می توانند بمب و موشک را در خواب آدم تبدیل به خیار و بادمجان کنند. خیار و بادمجان هم که توی سر آدم بخورد، دردی ندارد


گفتم شب یواشکی می آیی توی اتاقم؟ پرسید بیایم اتاقت که چی بشود؟ گفتم باهم پاییز بازی کنیم. گفتپاییز بازی دیگر چیست؟ گفتم تو می شوی درخت، من هم می شوم باد پاییزی. هی می آیم برگ های تو را می ریزم زمین. بعدش رعد و برق می زند، طوفان می شود و بعدش باران می آید . بعدش هم هوا آرام می شود




ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

توسط
تومان