درباره کتاب :
نوشتههای عشیری در یک کاربرد غلط به عنوان ادبیات پلیسی شناخته میشوند و اگر ژانری به نام رمان جنایی ـ معمایی باشد قطعاً آثار این نویسنده در ژانر جنایی ـ معمایی نخواهد بود چرا که در این آثار معما دیده نمیشود و به معنای دقیق کلمه این آثار، رمان حادثهای ـ پلیسی (تریلر) است که حداقل حدود نیم قرن پیش حسابش را از ادبیات پلیسی جدا کرده است…
امیر عشیری نویسنده ادبی نبود. اما در نوشتن ژانرهای پلیسی، جنایی، جاسوسی و تاریخی بسیار خلاقیت داشت و چیرهدست بود. خلاف نظر بعضی از پیشکسوتان که ایشان را نویسنده پلیسی نمیدانند، باید گفت که تریلر به خودی خود سبک نیست بلکه مکمل است و با یک ژانر ادبی خاص معنا میگیرد. اگر داستان تریلر پلیسی، در زمره ادبیات پلیسی قرار نگیرد، پس چه نام دیگری میتوان بر آن گذاشت؟ ما در ایران برای این گونه ادبیات طبقهبندی خاصی نداریم، وگرنه میتوانستیم انواع رمان پلیسی را به معمایی، کارآگاهی، تریلر، هارد بویل، جنایی یا حقوقی تقسیمبندی کنیم و آن وقت بگوییم این اثر معمایی است یا تریلر. ولی در حال حاضر که حتی به رمان جنایی نیز رمان پلیسی اطلاق میشود، پس میتوان مرحوم عشیری را نه فقط جزو نویسندگان بلکه جزو پایه گذاران این ژانر ادبی دانست…
امیر عشیری در قصههای خود به طور دقیق محل رفت و آمد قهرمانان را مینوشت. فیالمثل اگر قهرمانان قصه راهشان به پاریس و یا هر شهر و دیاری میافتاد او از کوچهها، خیابانها و رستورانهای واقع در آن نام میبرد. غالباً هنگام نوشتن داستان، نقشهٔ شهر محل گذر و سکونت قهرمان را پیش رو داشت و یادداشت میکرد. یک بار شهربانی مرکز از او دعوت کرد که کلاسی در شهربانی تشکیل دهد و مسایل پلیسی و جنایی را تدریس نماید…
__
از متن کتاب :
دستش را زیر چانه اش ستون کرد. نگاهش را به من دوخت و پرسید:
– میانه ات با قمار چطور است؟
گفتم:
-اگر قمار در سطح پائین باشد، بدم نمی آید دو سه ساعتی از وقتمان را
تلف کنیم.
ابروانش را درهم کشید و گفت:
– منظورت را درست نفهمیدم!
کمی به جلو خم شدم و گفتم:
-میدانی، قمار هر نوعش که باشد باید با پول جیب بازیکن بخواند، در غیر
این صورت بازی کن نمی تواند از پس آن پنجاه ودو برگ بربیاید.
گفت:
– یعنی اینکه آدم باید با پول جیبش بازی بکند.
گفتم:
– درست فهمیدی. وقتی بازیکن به پول جیبش نگاه کرد آن وقت می تواند
خودش را در گردش آن پنجاه ودو برگ یا چرخش گوی رولت که از
یک خانه به خانه دیگر می رود قرار دهد یا قاب ها را توی دستش سبک و
سنگین بکند.
– چه فلسفه جالبی.
-این اصطلاح قماربازهاست.
گفت:
– حوصله شنیدن این جور حرف ها را ندارم. بازی می کنی یا نه؟
به شوخی گفتم:
– اگر منظورت این است که دوتایی با هم بازی کنیم، من از همین حالا
میدانم که بازنده هستم.
لبانش را جمع کرد و بعد گفت:
– منظورم رفتن به سالن قمار است…
- دانلود کتاب با لینک مستقیم
- تعداد صفحات:۲۴۳
- حجم فایل: ۱۱٫۲ مگابایت
- ناشر:کانون معرفت
- سال انتشار :
- بازنشر: بوکیها دات کام
لینک دانلود ارور ۴۰۴ میدهد.
درود بر شما
لینک اصلاح شد
با تشکر